عشقت که بود کعبه ارباب سلامت از جامی غزل 104

عشقت که بود کعبه ارباب سلامت

1 عشقت که بود کعبه ارباب سلامت ریگ حرمش نیست به جز سنگ ملامت

2 شهری که نه جای تو در او خانه نگیریم در بادیه کس را نشود عزم اقامت

3 ذوقی رسد از نامه تو روز فراقم کز نامه طاعت نرسد روز قیامت

4 از آتش دل سر به فلک برده علم بین بر خاک شهید غمت این ست علامت

5 ناجسته دهد پیر مغان باده به رندان با معتقدان می کند اظهار کرامت

6 گر وقت نمازی گذری سوی مؤذن قد قامت او پست شود زان قد و قامت

7 هر نقش که جامی نه به سودای خطت بست شست آن همه چشم ترش از اشک ندامت

عکس نوشته
کامنت
comment