بود با اهریمنان از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 3

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

بود با اهریمنان دانش‌فزون

1 بود با اهریمنان دانش‌فزون پختن و معماری و رمی و فسون

2 خط و رسم وپوشش و بافندگی پای کوبی‌، می کشی‌، خوانندگی

3 چهر آنان سر بسر بی‌موی بود نسل‌ زیبا روی ناخوش خوی بود

4 مرد و زن زیبا رخ و سیمینه‌تن زن چو مردان‌ساده‌ومردان‌چو زن

5 اصلشان‌افراشته‌، لیکن دیوخوی بیوفا طبع و هوسران و دوروی

6 تندحس و زود رنج و گرم‌جوش بی‌تفکر، کم‌خرد، بسیارهوش

7 حیله و حرص و دروغ و آز و کین مستی‌و شب گردی و قتل وکمین

8 احتکار و ارتشاء و اختلاس جنگ و دعوی‌ داری‌ و جبن‌ و هران

9 آدمیزادان فقیر و بردبار مهربان و ساده‌لوح و راستکار

10 مرد و زن سرگرم کار وکسب نان روز در صحرا و شب در آشیان

11 شغل آنان ورزش و برزیگری گاوداری و مواشی‌ پروری

12 خانه‌ هاشان‌ خیمه و غار و درخت کرده از چرم ددان انبان و رخت

13 جمله با هم‌، هم‌تبار و هم‌بنه یکدل و یکروی همچون آینه

14 در خورش انباز و درکوشش‌ رفیق پیر و برنا همدم ویار و شفیق

15 کرده بر هردوره پیری مهتری جسته خواهر با برادر همسری

16 هر پسر کاو مهتر ابنا بُدی جانشین و وارث بابا شدی

17 مهتی‌بن فرزند پیر اولین پادشا بودی بر اقوام کهین

18 مان و ویس و زند زیردست او جمله دهیو بسته و پابست او

19 کوچکان محکوم پیر خانمان خانمان‌ها زیر حکم خاندان

20 خاندان‌ها تابع زندو بدند زندوان فرمانبر دهیو بدند

21 ز انقلابات طبیعت‌، خیل خیل رعد و برق‌ و لرزه و طوفان‌ و سیل

22 قوم را گه بیم و گه امید بود تکیه‌گهشان آتش و خورشید بود

23 لشکری مرد و زن و برنا و پیر بر زمین هندوان شد جایگیر

24 جنگ‌خونین هر طرف بالاگرفت سنگ‌ها درکاسهٔ سر جا گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment