-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به جمال تو بود دیدهٔ بینا مشغول به خیال تو بود خاطر دانا مشغول
2 بعد از آن روی دل جمع نبیند آن کس که دمی گشت به آن زلف چلیپا مشغول
3 یار چون نیست در اندیشه چه مسجد چه کنشت در طریقت چه به دنیا چه به عقبا مشغول
4 روز و شب عربده دارند به هم اهل جهان ما فقیران ز کناری به تماشا مشغول
5 گرچه شغلش همه آرایش خویش است مدام لیک نبود به خود او این قدر ما مشغول
6 وصل او گرچه محال است ز ناامیدی به بود ز آن که بود کس به تمنا مشغول
7 هر که سرگرم به کاری است سعیدا تا هست شیر در بیشه و ماهی است به دریا مشغول