وقت شد وقت کزین جمع کناری از نشاط اصفهانی غزل 169

1 وقت شد وقت کزین جمع کناری گیریم برد دوست نشینیم و قراری گیریم

2 روزکی چند نظر بر رخ یاری فکنیم شبکی چند سر زلف نگاری گیریم

3 آرزوی سر از آن پا بقدومی طلبیم مقصد دیده از آن در بغباری گیریم

4 چند بیهوده توان برد بسر عمر عزیز جهدی ای دل که ازین پس پی کاری گیریم

5 عقل نگذاشت تنی را بسپاهی شکنیم عشق کو عشق که ملکی بسواری گیریم

6 صید گاهی خوش و یاران همه غافل بشتاب تا سمندی بجهانیم و شکاری گیریم

7 دوست گر دست به بیداد کند باز نشاط عشق را با هوس آنگاه عیاری گیریم