جامی

جامی

جامی
جامی

شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو از جامی غزل 265

غزل 265 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو

1 شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو با زاهدان به توبه چه دارم زبان گرو

2 ماه زمین تویی چه عجب گر به نزد حسن ماه زمین برد ز مه آسمان گرو

3 بوسی به نسیه ام بده از لب که می نهم پیش تو در برابر آن نقد جان گرو

4 در داستان عشق تو بگذشت عمرها رفتیم و دل هنوز بدین داستان گرو

5 رسوای کودکان شدم آری بدین سزاست پیری که دل کند به غم هر جوان گرو

6 بی مهری است عادت تو وای آن که کرد خاطر به دلبری چو تو نامهربان گرو

7 جامی به دور لعل لبت وجه می نداشت تسبیح و خرقه کرد به کوی مغان گرو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو

شاعر شعر شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو چه کسی است ؟

شاعر شعر شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو جامی می باشد.

شعر شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو چیست ؟

قالب شعر شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو غزل است

مضمون اصلی شعر شد وقت گل به باده مرا طیلسان گرو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر