بود اندر خدمت از عطار نیشابوری مصیبت نامه 6

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بود اندر خدمت سلطان کسی

1 بود اندر خدمت سلطان کسی کرده بود او خدمت سلطان بسی

2 خواندش یک روز شاه حق شناس گفت کردی خدمت ما بی قیاس

3 چون تو حاجتمندی و من پادشاه هرچه میخواهی ازین حضرت بخواه

4 گفت چون حاضر بوددربار عام هم وزیر و هم امیر و هم امام

5 هم بگرد شاه گرد آید سپاه هم جهانی خلق پیش آید زراه

6 بر سر آن جمله خلق بیشمار پیش خویشم خوان و سر در گوشم آر

7 یک سخن با من بگو چه کژ چه راست گر همه دشنام باشد آن رواست

8 تا درین حضرت بدانندم همه راز دار شاه خوانندم همه

9 هرچه زان حضرت رسد چه بد چه نیک بد نباشد این بنتوان گفت لیک

10 گرچه زیر پای گردی پست او یادگاری بایدت از دست او

عکس نوشته
کامنت
comment