1 دریا گر آن بود که بدو در گهر بود دریاست مدح گوی خداوند را دهان
2 در زیر امر اوست جهان و جهان خود اوست یا رب خدایگان جهانست یا جهان
1 گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
2 گفتم که ساعتی ببر من فرونشین گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
1 گل سوری بماه اندر شکفته بر او بر کژدم جرّاره خفته
2 دو لب چون دانۀ نارست لیکن بنوک سوزن اندیشه سفته