جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

شب غم، بی جمالش، ساغر، از جویای تبریزی غزل 815

غزل 815 ام از 1266 غزلیات

شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم

1 شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم ز هر موجی قدح بال سمندر بود در دستم

2 سر و سامان دلجمعی است بی سامانی دنیا پریشان بوده ام تا همچو گل زر بود در دستم

3 من و می بی تو خوردن وانگهی لاف مسلمانی؟ پیاله بی جمالت، کافرم گر بود در دستم

4 خوشا روزی که گلچین بهار وصل او بودم هوا گریان و گل خندان و ساغر بود در دستم

5 عجب نبود اگر چون روز روشن شد شب وصلش که جام باده جویا مهر انور بود در دستم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم

شاعر شعر شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم چه کسی است ؟

شاعر شعر شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم جویای تبریزی می باشد.

شعر شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم چیست ؟

قالب شعر شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم غزل است

مضمون اصلی شعر شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر