شب دوشین‌ که مرا لب به لب نوشین بود از قاآنی غزل 30

شب دوشین‌ که مرا لب به لب نوشین بود

1 شب دوشین‌ که مرا لب به لب نوشین بود شب که از عمر شمردیم شب دوشین بود

2 گاه لب بر لب جانانه و گه بر لب جام تا دم صبح مرا کار به شب دوش این بود

3 نوعروسیست جهیزش‌ همه شادی و نشاط دختر زر نتوان گفت گران کابین بود

4 شوق آن ماه روان از مژه‌ام پروین داشت کار چشمم همه شب با مه و با پروین بود

5 کس‌ نداند که چه دیدم من از آن گردش چشم مگر آن صعوه که در صیدگه شاهین بود

6 گاه در دامن و آغوش من آن خرمن گل گاه در گردنم آن سلسلهٔ مشکین بود

7 ریخت خونم به جفا یار و خوشم قاآنی که مرا کامی اگر بود به عالم این بود

عکس نوشته
کامنت
comment