شرف کعبه بود کوی تو را از جامی غزل 6

شرف کعبه بود کوی تو را

1 شرف کعبه بود کوی تو را زاده الله تعالی شرفا

2 زایر کوی تو از کعبه گذشت سرو کوی تو کجا کعبه کجا

3 سر من غرقه به خون افتاده ست تا ز تیغ تو فتاده است جدا

4 بی تو بر جان دگرم باقی نیست جان اگر رفت تو را باد بقا

5 ساخت همچون مه نو ناشده پیر میل ابروی توام پشت دوتا

6 هر کجا درد دوا نیز بود چون تو بی درد فتادی چه دوا

7 داشت در بیت حزن جامی جای جائه منک بشیر فنجا

عکس نوشته
کامنت
comment