1 غره دولت بود در صورت تیغت عیان گفتم اینک یک دو حرف از دولت آخر زمان
2 دی کشیدی زلف در پی کی بود ای سرو ناز عمر را پایان که بنمودی در او زلف دراز
1 چون سلامان آن نصیحت گوش کرد بحر طبع او ز گوهر جوش کرد
2 گفت شاها بنده رای توام خاک پای تخت فرسای توام
1 اختر برج شرف کاینات گوهر درج صدف کاینات
2 جنبش اول ز محیط قدم سلسله جنبان وجود از عدم
1 دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد
2 ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم