1 پادشه ملک صباحت که بود هم به صفا پادشه وهم به نام
2 گلبن گلزار سیادت که داشت سرو حسد بر قد آن خوشخرام
3 ناگهش ایام ز بامی فکند راست چو مهر از فلک نیلفام
4 وز پی سال اجلش عقل گفت پادشه حسن فتاده ز بام
1 منم شکسته نهال ریاض عشق و گلی ز دهر میکند امسال غالبا بیخم
2 به زخم ناوک او چون شوم شهید کنید شهید ناوک شاطر جلال تاریخم
1 سخن درست بگویم اگرچه میترسم که آتش از دهنم سر برآرد از اعراض
2 به غیر عهد نهان نیستی ازو دیدم که بر محبت ما بیدریغ زد مقراض
1 ای زیر مشق سر خط حسن تو افتاب در مشق با کشیدن زلف تو مشگ ناب
2 بس نقش خامه زیر و زبر گشت تا از آن نقشی چنین ز دقت صانع شد انتخاب