محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی
محتشم کاشانی

آن که شد تا حشر لازم صبر از محتشم کاشانی غزل 49

غزل 49 ام از 972 غزلیات از رسالهٔ جلالیه

آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او

1 آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او مرگ بر من کرد آسان درد بی درمان او

2 من که بی او زنده تا یک روز دیگر نیستم چون نباشم تا ابد در دوزخ حرمان او

3 دارم اندر پیش از دوری ره مشکل که هست در عدم ماوا گرفتن منزل آسان او

4 من گریبان چاکم از یکروزه هجران وای اگر تا ابد کوته بماند دستم از دامان او

5 روشن از سوز وداعم شد که می‌ماند به دل تا قیامت آرزوی قامت فتان او

6 کاش بردی همره خویشم که گردانیدمی در بلاهای سفر خود را بلاگردان او

7 جان بزور صبر می‌برد از فراقش محتشم یاد خلق و خوی آن مه شد بلای جان او

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او

شاعر شعر آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او چه کسی است ؟

شاعر شعر آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او محتشم کاشانی می باشد.

شعر آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او چیست ؟

قالب شعر آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او غزل است

مضمون اصلی شعر آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر