دوش می رفت دوش بر دوشم از جهان ملک خاتون غزل 1004

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دوش می رفت دوش بر دوشم

1 دوش می رفت دوش بر دوشم زد بطر آن مه کله پوشم

2 صبحگاهش به خواب می دیدم که به ناز آمدی در آغوشم

3 آن چنان بی خبر شدم در خواب که هنوز از خیال مدهوشم

4 چه می است اینکه عشق او در داد که به بویی ز دل بشد هوشم

5 گر مرا یاد ناوری هرگز نشود یاد تو فراموشم

6 چند مهرت نهان کنم از خلق چند آتش به زیر نی پوشم

7 گر بدانی که در غم هجرت چه قدح های زهر می نوشم

8 هم ترّحم کنی به حال جهان نکنی عاقبت فراموشم

عکس نوشته
کامنت
comment