بود لبریز صهبای لطافت از جویای تبریزی غزل 768

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

بود لبریز صهبای لطافت ساغر رنگش

1 بود لبریز صهبای لطافت ساغر رنگش زند پهلو بموج نکهت گل جوهر رنگش

2 بچشم کم مبین سیمای دردآلود عاشق را که باشد آتشی پنهان ته خاکستر رنگش

3 چه نسبت شمع گل را با فروغ حسن رخسارش شود در بلبل و پروانه خونها بر سر رنگش

4 چنان کز آفتاب آیینهٔ مه را جلا باشد بود پیماهٔ سرشار می روشنگر رنگش

5 بزور پرتگالی زادهٔ بیباک یعنی می فرنگ حسن را تسخیر کرده کافر رنگش

6 گوارا باد صاف غم کسی را کز ضعیفی ها شکست آماده باشد در پریدن شهپر رنگش

7 زبان شکوهٔ جویا مرصع خوان شکر آمد چو یاقوت سرشکش شد نمایان بر زر رنگش

عکس نوشته
کامنت
comment