- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود ازین گونه مرده بوبکر رسته از کید زرق و حیله و مکر
2 زان چو دیدش نبی که می پیمود ره درین تیره خاکدان فرمود
3 هر که خواهد ز خلق کهنه و نو نگرد مرده روان گو رو
4 آهوی مشک نافه را بنگر پسر بو قحافه را بنگر
5 او چنین مرده و گروه شقاق می زنندش ز جهل طعن نفاق
6 کان صدق و نفاق یعنی چه غرق وصل و فراق یعنی چه
7 بود آیینه تمام صفا عکس بینندگان در او پیدا
8 هر که سویش ز نیک و بد می دید اندر او عکس روی خود می دید
9 طعنه بر وی ز جان پر کینه طعن زشتان بود بر آیینه
10 زشت ننهد ز بد سرشتی خویش جز بر آیینه عیب زشتی خویش