- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی تو شد صبح جان زلف تو شد شام دل شام نگویم ورا هست کنون دام دل
2 کام دلم تلخ شد از شب هجران او آن بت دلجو نداد یک نفسم کام دل
3 سنگ جفایت مزن بر دل مسکین من تا ز غم هجر تو بشکندم جام دل
4 با همه سودای من کز سر زلف تو هست در سر من ای پسر پخته نشد خام دل
5 تا بودم در جهان نام و نشان از غمت تا به کجا می رسد با تو سرانجام دل
6 در غمت آغاز عشق هست به نامم چنین وصل توأم کام جان روی تو آرام دل
7 دل شد و جان در غمت رفت به باد هوا نیست مرا در جهان ای دل و جان نام دل