به چشم اهل دل آن اشک اعتبار از جویای تبریزی غزل 265

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به چشم اهل دل آن اشک اعتبار نداشت

1 به چشم اهل دل آن اشک اعتبار نداشت که لخت لخت جگر را به روی کار نداشت

2 کدام شمع در این تیره خاکدان افروخت که تا سحر به رهش چشم انتظار نداشت

3 مپرس حاد دل تیره ام که از دم صبح کدام روز که این آینه غبار نداشت

4 ز سرو و سوسن و گل داد خودنمایی داد خوش آب و رنگ تری از تو نوبهار نداشت

5 به کوه و دشت و چمن طرح سیر افکندم گلی به رنگ تو امروز روزگار نداشت

6 نهال آنکه بشد از گداز تن سیراب چو نخل شمع بجز شعله برگ و بار نداشت

7 جمیله بود عروس جهان ولی جویا به چشم اهل نظر رنگ اعتبار نداشت

عکس نوشته
کامنت
comment