- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه در وصال و نه هجران بود قرار مرا نه در خزان شکفد دل نه در بهار مرا
2 لباس دولت دنیاست بر تنم سنگین نهال پانم و گردیده برگ بار مرا
3 صدای شیون زنجیر دارد اعضایم شکسته است زبس بی تو روزگار مرا
4 چنان به بوی گل عارض تو خرسندم که بی دماغ کند نکهت بهار مرا
5 ضیای دیدهٔ اهل بصیرتم جویا اگرچه از نظر انداخت روزگار مرا