نه در وصال و نه هجران بود از جویای تبریزی غزل 73

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

نه در وصال و نه هجران بود قرار مرا

1 نه در وصال و نه هجران بود قرار مرا نه در خزان شکفد دل نه در بهار مرا

2 لباس دولت دنیاست بر تنم سنگین نهال پانم و گردیده برگ بار مرا

3 صدای شیون زنجیر دارد اعضایم شکسته است زبس بی تو روزگار مرا

4 چنان به بوی گل عارض تو خرسندم که بی دماغ کند نکهت بهار مرا

5 ضیای دیدهٔ اهل بصیرتم جویا اگرچه از نظر انداخت روزگار مرا

عکس نوشته
کامنت
comment