بود یارم غم دیرینهء خویش از حزین لاهیجی غزل 629

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بود یارم غم دیرینهء خویش

1 بود یارم غم دیرینهء خویش پریزادم دل بی کینهٔ خویش

2 عنانم درکف طفلی ست خود رای ندانم شنبه و آدینهٔ خویش

3 بود عمری که می سازد چو شیران تن آزاده با پشمینهء خویش

4 به امّیدگشاد تیر نازی هدف دارم به حسرت سینهٔ خویش

5 نیاراید بساطم را متاعی چو داغم، گوهر گنجینهٔ خویش

6 نمی باشد خماری مستیم را خرابم از می پارینهٔ خویش

7 حزین از هر دو عالم تافتم روی ز دل کردم چو آب، آیینه خویش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر