- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آه من برآ رخشنده خورشید من و تابنده ماه من
2 نه ز ابری قطرهای و نه ز جوئی رشحهای دیدم گرفت آخر ز تاب تشنگی آتش گیاه من
3 بجز نومیدیم سوزان بهر آتش که میخواهی نه من ز امیدواران توام امیدگاه من
4 مده گر رخصت نظارهام گیرم فتد هر دم بر آن رخسار و برگردد بصد حسرت نگاه من
5 من آنشمعم شبستان محبت را که پیدا شد ز آغاز آب و آتش در جهان از اشک و آه من
6 ز بیداد غمش مشتاق دایم در فغان باشد رسد تا کی به داد دادخواهی دادخواه من