بود روز و شبم تا کی سیاه از مشتاق اصفهانی غزل 253

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آه من

1 بود روز و شبم تا کی سیاه از دود آه من برآ رخشنده خورشید من و تابنده ماه من

2 نه ز ابری قطره‌ای و نه ز جوئی رشحه‌ای دیدم گرفت آخر ز تاب تشنگی آتش گیاه من

3 بجز نومیدیم سوزان بهر آتش که میخواهی نه من ز امیدواران توام امیدگاه من

4 مده گر رخصت نظاره‌ام گیرم فتد هر دم بر آن رخسار و برگردد بصد حسرت نگاه من

5 من آنشمعم شبستان محبت را که پیدا شد ز آغاز آب و آتش در جهان از اشک و آه من

6 ز بیداد غمش مشتاق دایم در فغان باشد رسد تا کی به داد دادخواهی دادخواه من

عکس نوشته
کامنت
comment