- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آنکه بود ز تو خانه ام پریخانه کجا شدی که شدم بی رخ تو دیوانه
2 ز آشنایی عشقت چه حاصل است مرا جز آنکه گشته ام از صبر و هوش بیگانه
3 حدیث وصل تو هر شب ز هوش می بردم به خواب می کشد آری سماع افسانه
4 به اوج کنگره وصل چون کند پرواز چنین که شمع زد آتش به بال پروانه
5 خبر مپرس ز پیمان زهد رندی را که داد دست ارادت به دست پیمانه
6 ز زلف دلکش تو گرچه ماند جامی دور سری ز تیغ بلا شاخ شاخ چون شانه
7 روانه می کند از چشم درفشان هر دم جواهر خدمات نیازمندانه