در دست پیر میکده از امیرعلیشیر نوایی غزل 141

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

در دست پیر میکده گلرنگ باده بود

1 در دست پیر میکده گلرنگ باده بود یا عکس روی مغبچه در می فتاده بود

2 رفتم به دیر و شوکت رندان بساحتش از هر چه در خیال درآید زیاده بود

3 پیر مغان نشسته به صد حشمت و جلال گردون بقد خم به درش سر نهاده بود

4 رندان مست هر یکی از رتبه رفیع با اهل عرش چشم حقارت گشاده بود

5 هر سو ز حسن مغبچه شوخ و ساده رو نقش دو صد خیال به دلهای ساده بود

6 پیر مغان اشارت جام میم نمود از حاصل حیات خود اینم اراده بود

7 فانی صفت به مغبچه جان ساختم فدا پنداشتم که مادر دهرم نزاده بود

عکس نوشته
کامنت
comment