در ده ما بود از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 1052

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

در ده ما بود برنایی چو ماه

1 در ده ما بود برنایی چو ماه اوفتاد آن ماه یوسف‌وش به چاه

2 در زبر افتاد خاک او را بسی عاقبت ز آنجا بر آوردش کسی

3 خاک بر وی گشته بود و روزگار با دو دم آورده بودش کار و بار

4 آن نکو سیرت محمد نام بود تا بدان عالم ازو یک گام بود

5 چون پدر دیدش چنان، گفت ای پسر ای چراغ چشم وای جان پدر

6 ای محمد، با پدر لطفی بکن یک سخن گو، گفت آخر کو سخن

7 کو محمد، کو پسر، کو هیچ کس این بگفت و جان بداد، این بود و بس

8 درنگر ای سالک صاحب نظر تا محمد کو و آدم، درنگر

9 آدم آخر کو و ذریات کو نام جزویات و کلیات کو

10 کو زمین، کو کوه و دریا، کو فلک کو پری، کو دیو و مردم ،کو ملک

11 کو کنون آن صد هزاران تن زخاک کو کنون آن صد هزاران جان پاک

12 کو به وقت جان بدادن پیچ پیچ کو کسی، کو جان و تن، کو هیچ‌هیچ

13 هر دو عالم را و صد چندان که هست گر بسایی و ببیزی آنک هست

14 چون سرای پیچ پیچ آید ترا با سر غربال هیچ آید ترا

عکس نوشته
کامنت
comment