در دلم بود که دلدار از جهان ملک خاتون غزل 459

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

در دلم بود که دلدار وفا خواهد کرد

1 در دلم بود که دلدار وفا خواهد کرد کامم از لعل لب خویش روا خواهد کرد

2 بر دلم درد بسی بود ز ایام فراق درد ما را مگر از لطف دوا خواهد کرد

3 کی گمان برد دل خسته سرگردانم که بت سرکش ما باز جفا خواهد کرد

4 چون کسی نیست که پیش تو بگوید حالم محرم راز دلم باد صبا خواهد کرد

5 روز هجران تو دانی که من خسته جگر جان شیرین ز تنم باز جدا خواهد کرد

6 مرغ جان من دلخسته به تو مشتاقست ز هوس بر سر کوی تو هوا خواهد کرد

7 پادشاه غم عشقش چو چنین مغرورست نظری کی ز وفا سوی گدا خواهد کرد

8 بر جهان گر صد از این جور نمایی چه کند به سر و جان تو او غیر دعا خواهد کرد؟

9 قامتت را چو ببیند به چمن سرو روان به هوای قد تو نشو و نما خواهد کرد

عکس نوشته
کامنت
comment