- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش بود بر طلوع صبح شراب زود بشتاب ساقیا بشتاب
2 پیشتر زان که آفتاب کند کلّه ی ما چو کوره ی پرتاب
3 آفتاب قدح کند روشن کنج تاریک ما به برق شراب
4 دوست مطواع دوست در همه حال یار هم رنگ یار در همه باب
5 پس بدین اعتبار باید بود در جهانِ خراب مست و خراب
6 زاهد خشک مغزِ تر دامن که نداند ره خطا زصواب
7 می خورد بنگ و می نمی نوشد از سرِ آب می رود به سراب
8 ای به رای خود اقتدا کرده کی کند هم حجاب رفع حجاب
9 خویشتن را بدان که هیچ نه ای نص من عرف نفسه دریاب
10 تو نه ای هیچ و چون نباشی تو هم بماند پس از سوال و جواب
11 وقت با بی خودان مست خوش است ای که طوبی لهم و حسن مآب
12 چاره ای کن نزاریا بی خویش به در آ زین محیط بی پایاب