بود درویشی بغایت از عطار نیشابوری مصیبت نامه 8

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بود درویشی بغایت غم زده

1 بود درویشی بغایت غم زده آن یکی گفتش که ای ماتم زده

2 غم بدر کن زانکه من هم کردهام گفت چندین غم نه من آوردهام

3 این زمان من روز و شب در ماتمم کانتواند برد کاورد این غمم

4 این همه غم کز دل پرخون خورم چون نه من آوردهام من چون برم

5 من ندانم هیچ غم در روزگار چون فراق و سخت تر زین نیست کار

6 گم شود صد عالم غم باتفاق در بر یک ذرهٔ غم از فراق

7 ذرهٔ تا هستی خویشت بود صد فراق سخت در پیشت بود

عکس نوشته
کامنت
comment