- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خسروا بود و هست خواهد بود روزگارت رهی و چرخ مطیع
2 ملک را قدر تو سپهر بلند عدل را همت تو حصن منیع
3 نه ز طبع تو هست جود شگفت نه ز خورشید هست نور بدیع
4 هر مرادی که خواست بنده ز شاه یافت بی هیچ رنج و هیچ شفیع
5 ماند یک آرزو بخواهد گفت چشم دارد همی ز رای رفیع
6 این دو ده را که بنده را بخشید تازه گردان کرامت توقیع
7 گر همی بنده وقف خواهد کرد بر همه مردمان شریف و وضیع
8 شاه باشد در آن ثواب شریک و هو عندالاله لیس یضیع
9 تا همی بر سپهر آینه گون سیر اختر بود بطی ء و سریع
10 باد روشن شب تو همچون روز باد خرم خریف تو چو ربیع