شبی بود به مهی از حکیم نزاری قهستانی غزل 879

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

شبی بود به مهی خلوتی که ساز کنم

1 شبی بود به مهی خلوتی که ساز کنم خروس بانگ کند تا نگاه باز کنم

2 رقیب دشمن و قصه دراز و شب کوتاه مجال نیست که با دوست شرح راز کنم

3 به روز محتسبان دافع و به شب عسسان ز هیچ سو نهلندم که سرفراز کنم

4 به توبه باز مخوانیدم ای مسلمانان که مرد زهد نیم توبه بر مجاز کنم

5 اثر کند نفس عاشقان بپرهیزید ز ناله ی سحری کز سر نیاز کنم

6 چو باد می گذرد عمر خاک بر سر من که من گر آتشم از دوست احتراز کنم

7 به اعتقاد نزاری چو دوست خشنودست گنه نباشد اگر پیش بت نماز کنم

عکس نوشته
کامنت
comment