- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نمودی از وجودت بود من درد تو سرمایهٔ بهبود من
2 در زفیض خود برخ بگشادیم هر چه را لایق بدیدی دادیم
3 از درت چون ساختم ساز سفر کردم از آنجا چو آغاز سفر
4 زاد راه و توشه و سرمایه ام هم تو خود دادی بقدر پایه ام
5 گر در این سودا زیان آورده ام هر چه را بردم همان آورده ام
6 گر چه عمرم صرف عصیان تو شد ورچه عصیان هم بفرمان تو شد
7 این زمان پیشت بپاداش گناه نبودم غیر از زبانی عذرخواه
8 از گناه خود ندارم هیچ بیم طالب بخشش بود بیشک کریم
9 بر کریمی تو اذعان کردهام پیشت از جرم ارمغان آوردهام