جامی

جامی

جامی
جامی

بود شوخی نشسته بر لب بام از جامی هفت اورنگ 66

هفت اورنگ 66 ام از 3391 سلسلةالذهب - دفتر دوم

بود شوخی نشسته بر لب بام

1 بود شوخی نشسته بر لب بام با فروزان رخی چو ماه تمام

2 بر شکسته کلاه گوشه ناز گشته نازش هلاک اهل نیاز

3 پیری آمد سفید موی شده پشتی از بار دل دو توی شده

4 روی خود را به خاک می مالید وز دل دردناک می نالید

5 کای پسر از تو سینه چاک شدم رحمتی کز غمت هلاک شدم

6 پیش ازان کز غمت بمیرم زار حاجت من به یک نگاه برآر

7 گفت با او پسر به عشوه گری من که باشم که تو به من نگری

8 در برابر نگر برادر من که به خوبیست صد برابر من

9 پیر مسکین چو آن طرف نگریست تا ببیند که در برابر کیست

10 دست زد آن به خون خلق دلیر وز لب بامش اوفکند به زیر

11 کان که ما را به عشق نام برد در رخ دیگری چرا نگرد

12 جامی از غیر دوست دیده بدوز ور نه از دیده خون فشان شب و روز

13 گر نه از وصل بهره ور باشی باری از هجر نوحه گر باشی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بود شوخی نشسته بر لب بام

شاعر شعر بود شوخی نشسته بر لب بام چه کسی است ؟

شاعر شعر بود شوخی نشسته بر لب بام جامی می باشد.

شعر بود شوخی نشسته بر لب بام در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بود شوخی نشسته بر لب بام چیست ؟

قالب شعر بود شوخی نشسته بر لب بام هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر بود شوخی نشسته بر لب بام چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر