بود مستی سخت از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 85

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بود مستی سخت لایعقل، خراب

1 بود مستی سخت لایعقل، خراب آب کارش برده کلی کار آب

2 درد وصاف از بس که در هم خورده بود از خرابی پا و سر گم کرده بود

3 هوشیاری را گرفت از وی ملال پس نشاند آن مست را اندر جوال

4 برگرفتش تا برد با جای خویش آمدش مستی دگر در راه پیش

5 مست دیگر هر زمان با هر کسی می‌شد و می کرد بد مستی بسی

6 مست اول، آنک بود اندر جوال چون بدید آن مست را بس تیره حال

7 گفت ای مدبر دو کم بایست خورد تا چو من می‌رفتی و آزاد و فرد

8 آن او می‌دید، آن خویش نه هست حال ما همه زین بیش نه

9 عیب بین زانی که تو عاشق نه لاجرم این شیوه را لایق نه

10 گر ز عشق اندک اثر می‌دیدیی عیبها جمله هنر می‌دیدیی

عکس نوشته
کامنت
comment