- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 معلوم کز ترشح اشکی چه کم شود آن آتشی که از دل جیحون علم شود
2 گر غم شود هلاک، شهیدان عشق را در روضه بحث بر سر میراث غم شود
3 داند غبار دردم و آسوده خواندم یا رب که چند گه به وفا متهم شود
4 فردا که تیغ باز کشد زیور بهشت آرایش مزار شهیدان ستم شود
5 تا شد سفال میکده آئینهٔ مراد بی بهره آن که در طلب جام جم شود
6 صد کام در دلم گذرد چون رسم به دوست مانند آرزو که دچار کرم شود
7 این نشأ کس به طینت عرفی نشان نداشت کز سومنات خیزد و مرغ حرم شود