به بوی زلف خودم دلبرا از جهان ملک خاتون غزل 1237

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده

1 به بوی زلف خودم دلبرا به باد مده وفا و عهد من خسته را ز یاد مده

2 نصیحتی بشنو از من ضعیف ای دل تو خود به دست حریفان حورزاد مده

3 اگرچه نیست تو را اختیار مرد و زنی زمام مصلحت خود به اوستاد مده

4 مرا که آرزوی روی دوست امروزست امید وعده وصلم به بامداد مده

5 به جان تو که به باد فراق آب رخم به قول دشمن بدگوی بدنهاد مده

6 دلا امید ز وصل بتان ببر زنهار قدیم صحبت یاران مرا به یاد مده

7 تو تا به چند جفا و ستم کنی به جهان که گفت با تو که بیداد هست و داد مده

عکس نوشته
کامنت
comment