- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بر گل عذارت ریحان تر نوشته وز مشک سوده نسخی بر گلشکر نوشته
2 سی و دو حرف موزون مانند در مکنون ایزد بر آن رخ چون شمس و قمر نوشته
3 ای مصحف جمالت خطی که دست قدرت بود از برای موسی بر لوح زر نوشته
4 تا کن فکان بدانند اسرار حسن رویت نام رخ تو را حق بر ماه و حور نوشته
5 ای میم و جیم و دالت بر جان اهل معنی هردم ز لوح صورت نقش دگر نوشته
6 ای چاره ساز عشقت، درمان درد ما را دارو: ز درد و، شربت: خون جگر نوشته
7 (ای کلک منشی «کن » بر آفتاب حسنت اسرار «کنت کنزا» پا تا به سر نوشته)
8 ای حرف خط و خالت چون آیت قیامت بر لوح چهره تو پر شور و شر نوشته
9 صورت نگار اشیا بیننده رخت را نامش در آفرینش صاحب نظر نوشته
10 تا وحدت جمالت، ثابت شود به برهان هست از رخت نشان ها بر بحر و بر نوشته
11 بر صورت تو آنکو عاشق نگشت و شیدا نقشی است او بر آهن یا بر حجر نوشته
12 تحصیل نیکنامی آن را بود که شاید در دفتر تو نامش اهل بصر نوشته
13 صوفی و ذکر و خلوت، ما و شراب و شاهد در قسمت این ز حق شد، ای بی خبر نوشته
14 وصف تو را نسیمی چون در عبارت آرد آن هم به یمن فضلت شد این قدر نوشته