چنین گفت آن عزیزی از عطار نیشابوری اسرارنامه 2

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

چنین گفت آن عزیزی بادیانت

1 چنین گفت آن عزیزی بادیانت که تا حق عرضه دادست این امانت

2 زمین و آسمان زان در رمیدست که بار عهده آن سخت دیدست

3 تو تنها آمدی تا آن کشی تو از آن ترسم که خط در جان کشی تو

4 اگر اینست امانت ای همه ننگ بسی این به کشد ازتو خری لنگ

5 اگر بی سر شوی این سر بدانی وگرنه گربهٔ از چند خوانی

عکس نوشته
کامنت
comment