حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

تا می نمی خورم غمِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 32

غزل 32 ام از 1607 غزلیات

تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا

1 تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا کو هم دمی که روی و رهی بنگرد مرا

2 بر من جهان خروشد و شور آورد و لیک از دست غم هم اوست که وا می خرد مرا

3 دانی چرا به آتش صهبا بسوختم تا زمهریر توبه چو یخ نفسرد مرا

4 آه از جفای چرخ که دردِ فراقِ دوست روزی هزار بار به جان آورد مرا

5 خود می روم به غربت و بر بخت بی گناه تشنیع می زنم که کجا می برد مرا

6 گر دوست را ز دست دهم لاجرم سزاست ایّام اگر به پای جفا بسپرد مرا

7 چشم امیدوار به در بر نهاده ام باشد که باز بخت به سر بگذرد مرا

8 تا مهر دوست پرورم و جان بدو دهم ورنه زمانه بهر چه می پرورد مرا

9 ابدال سر به دنیی و دین در نیاوردند صاحب نظر ز بی قدمان نشمرد مرا

10 گفتی نزاریا به خرد باش و هوش مند من والهم چه کار به هوش و خرد مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا

شاعر شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا چه کسی است ؟

شاعر شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا چیست ؟

قالب شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا غزل است

مضمون اصلی شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر