حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

تا می نمی خورم غمِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 31

غزل 31 ام از 1607 غزلیات

تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا

1 تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا از دست غم هم اوست که وا می خرد مرا

2 یک دم به خوش دلی نزدم تا مکابره زهد و ورع شدند حجاب خرد مرا

3 باشد کزین مشقت شاقم دهد خلاص کو مشفقی که شقه به هم بر درد مرا

4 ساقی مگر به مصقله جام غم زده ای زنگار زهد خشک ز دل بسترد مرا

5 زیرِ گِل از عظام رمیم آید الغیاث بالای خاک بر سر اگر بگذرد مرا

6 بی احتراق آتشِ می از دبور دی خون در عروق هم چو جگر بفسرد مرا

7 آه از ندامت آه که حرمان روزگار هر شب هزار بار به جان آورد مرا

8 هرگز گمان که برد که صیّاد اعتبار بر راه توبه دام بلا گسترد مرا

9 بر دست او ز توبه کنم توبۀ نصوح این بار اگر پیاده به قاضی برد مرا

10 بر من زبان دراز شوند اهل اعتراض گر محتسب به چشم رضا بنگرد مرا

11 آخر نزاریا نکنی با خود این قیاس کآخر زمانه به هر چه می پرورد مرا

12 وقعت چو بشکنند نگویی که بعد از این دیگر کس دگر به کسی نشمرد مرا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا

شاعر شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا چه کسی است ؟

شاعر شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا چیست ؟

قالب شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا غزل است

مضمون اصلی شعر تا می نمی خورم غمِ دل می خورد مرا چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر