1
مرا هست در خم می خوشگوار
نهاده ز بهر ندیم کریم
2
حریفم چو من باید اندر هنر
خردمند و آزاده خوی و حلیم
3
خورده باده تنها گر از دور چرخ
بدستم نیفتد ازاینسان ندیم
4
اگر با حریفان نا اهل می
ننوشم ملامت مکن ایحکیم
5
من از می پرستم نیاید دریغ
ولی صحبت آید دریغ از لئیم