معنیی است که هیچ چیز را بدو راه نیست و هیچکس را از او آگاه نیست اما اگر بدو راه بود بجاسوسی عشق بود اگر تقریب اِنّا...
معنیی است که هیچ چیز را بدو راه نیست و هیچکس را از او آگاه نیست اما اگر بدو راه بود بجاسوسی عشق بود اگر تقریب اِنّا فَتَحْنا بآیۀ اَلَمْ تَرَ اِلی رَبِّکَ بدانی ذوق باید ذوق. ,
اگر این معنی در بتکده روی نماید روی به بت باید آورد و زنّارگاهگاه بر میان وقت باید بست و از غم برست و بیقین باید دانست که عاشق گرانمایۀ سبک رو را هر چیز که جز معشوقست حجاب راه معشوقست: ,
هر وارد که بود قابل را در حرکت آرد اگر وارد ضعیف بود حرکت ضعیف بود که در دید آید شطح در سماع نشان آنست که اَلسَّماعُ مُحَرِّکُ القُلُوبِ اِلی عالِمِ الغُیُوبِ و اگر وارد قوی بود حرکت قوی بود در دید نیاید سکون در سماع نشان آنست که وَتَرَی الجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ السَّحابِ. ,
2
گه نعره زند عقلم از بیم فراق او
گه رقص کند جانم از وعدۀ دیدارش