بدان که تن مردم را اصل از خاک است و خاک به واسطۀ ادوار افلاک و شعاع کواکب و امتزاج و اعتدال عناصر صورت خاکی را بگذارد و به صورت نبات مکون شود. بعد از آن غذای حیوان شود و آنگاه حیوان غذای انسان گردد و شاید که آن نبات خود غذای انسان شود. فی الجمله آن غذا را در مقدمه، قوت جاذبه جذب کند و ماسکه نگاه دارد و هاضمه هضم کند و ممیزه کثیف را از لطیف جدا کند و دافعه کثیف را از راه اَمْعاء دفع کند و این حالات در معده باشد. ,
آنگاه آنچه لطیف باشد از معده نقل کند به جگر به واسطۀ قوّۀ جاذبه و در جگر همان قوتهاهمین فعل کنند که درمعده کردند. آنگاه هرچه کثیف بود به سه قسمت گردد: یک قسم به زهره رود و صفرا شود. قسم دیگر به سپرز رودو سودا گردد و قسم دیگر به مثانه رود و بول شود. و آنگاه هرچه لطیف باشد به عروق رود خون شود و در عروق همین قوتها یک بار دیگر همان عملها کنند و لطیف از کثیف جدا کنند. ,