مرا که ساغر چشم از غم تو پر از کمال خجندی غزل 253

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

مرا که ساغر چشم از غم تو پر خون است

1 مرا که ساغر چشم از غم تو پر خون است چه جای ساقی و جام و شراب گلگون است

2 حکایت نو به تفسیر شرح نتوان کرد که جور و محت خوبان ز وصف بیرون است

3 به لب رسید مرا از غم تو جان هرگز از راه لطف نپرسی که حال تو چون است

4 چه اعتبار به عهد تو حسن لیلی را که زیر هرخم زلفت هزار مجنون است

5 چو جان من به لب آمد رقیب را چه خبر که من غریقم و او بر کنار جیجون است

6 بر آن شمایل موزون چگونه دل نرود علی الخصوص کسی را که طبع موزون است

7 خوشست اگر به حدیث کمال داری گوش لطافت سخنانش چو در مکنون است

عکس نوشته
کامنت
comment