مرا دلی ست ز تیمار از حکیم نزاری قهستانی غزل 58

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

مرا دلی ست ز تیمار بی دلی در وا

1 مرا دلی ست ز تیمار بی دلی در وا معلق است به مویی چو ذره ای ز هوا

2 چو ذره مضطربم در هوای خورشیدی که زیر سایة زلفش خرد کند مأوا

3 هلاک می شوم از دست و پای مال فراق دریغ اگر بتوانست گفتمی سر وا

4 به لب نمونة آیات انگبین و شراب به رخ خلاصة اولاد آدم و حوا

5 از آن نیافت سکندر که بود روزی ما لبی که درد سکندر جز آن نداشت دوا

6 خراب کردة چشمانت ای نگارینم که می کشند و به سر می برند با دو گوا

7 گرت به خواب بدیدی شبی عظیم و الروم ز شمع روی تو پروانه وار ناپروا

8 سپاه شب نکشد از عدم دگر به وجود به دست حسن تو گر برکشد زمانه لوا

9 ز حال من نظر لطف خویش باز مگیر که بی تو از سر و کارم برفت نور و نوا

10 مریز خون نزاری چو در جوار توام که نیست در حرم کعبه قتل صید روا

عکس نوشته
کامنت
comment