1 دلم گر داشت وقتی خرمیها چو عشق آمد گذشت آن بیغمیها
2 خزان غم کنون تاراج فرمود ز گلزار امیدم خرمیها
3 شب هجرم فکند از همدمان دور خوشا صبح وصال و همدمیها
4 مه نو را گر ابروی تو گفتیم کرمها از تو و از ما کمیها
5 از آن در شاهی درمانده محروم رقیبان را بر آن در محرمیها
دیدگاهها **