- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنا میزد دلی چون شیر دارم زبانی بر سخنها چیر دارم
2 تو پنداری به دقت جنگ و کوشش دلی از زندگانی سیر دارم
3 ز زخم خنجر و زوبین و ناوک تنی بسته به صد کفشیر دارم
4 به نامردی ندارم هر چه دارم به زخم بازو و شمشیر دارم
5 بپرهیزد ز زخم او اگر من زبان خویش پیش شیر دارم
6 سری کز آسمان بر می فرازم چرا از بهر دو نان زیر دارم؟
7 ندارم مردمی زین مردمان چشم که گر این چشم دارم دیر دارم
8 ز دانش کیسه بر اقبال دوزند من از وی مایة ادبیر دارم
9 ز چندین گفتههای نغز حاصل مرا گویی چه داری؟.... دارم