- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن ترک شوخ بین که چه مستانه میرود شهری اسیر کرده سوی خانه میرود
2 هر جانبی که جلوهکنان روی مینهد با او هزار عاشق دیوانه میرود
3 جانم ز تن رمید به سودای خال او مرغ از قفس پرید پی دانه میرود
4 از صبر رفته پیش غمش میکنم گله با آشنا حکایت بیگانه میرود
5 حاشا که شمع چهره فروزد میان جمع گر داند آنچه با دل پروانه میرود
6 زاهد به خُلد مایل و عاشق به کوی دوست بلبل به باغ و جغد به ویرانه می رود
7 جامی ملول شد ز رفیقان کوی زهد پیمان شکست و بر سر پیمانه میرود