جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

آن نور که هر ذره ازو در از جویای تبریزی غزل 373

غزل 373 ام از 1266 غزلیات

آن نور که هر ذره ازو در لمعان است

1 آن نور که هر ذره ازو در لمعان است در پردهٔ پیدایی او گشته نهان است

2 در دیدهٔ بالغ نظران پرتو خورشید بر خاک ره افتادهٔ آن سرو روان است

3 تا ترک نگاه تو دگر قصد که دارد دستی زدده بر تیرکش آن مژگان است

4 فریاد که دور از می چون خون کبوتر خون دلی از دیده مرا در سیلان است

5 هر صبح در اندیشهٔ آن گلشن رخسار با نکهت گل رنگ رخم در طیران است

6 پوشیدن ازو چشم محال است که پیوست در خواب مرا پیش نظر در جولان است

7 از چشم تو رستن نتوان زانکه نگاهش ازی است که سرپنجهٔ او از مژگان است

8 از خوبی رخسار تو جویا چه برآید چیزی که عیانست چه حاجت به بیان است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن نور که هر ذره ازو در لمعان است

شاعر شعر آن نور که هر ذره ازو در لمعان است چه کسی است ؟

شاعر شعر آن نور که هر ذره ازو در لمعان است جویای تبریزی می باشد.

شعر آن نور که هر ذره ازو در لمعان است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر آن نور که هر ذره ازو در لمعان است چیست ؟

قالب شعر آن نور که هر ذره ازو در لمعان است غزل است

مضمون اصلی شعر آن نور که هر ذره ازو در لمعان است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر