🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
نظامی عروضی

نظامی عروضی

نظامی عروضی
نظامی عروضی

چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان از نظامی عروضی چرمقاله 4

چرمقاله 4 ام از 57 مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل...

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41

چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل ترفع در غایت ساختگی بود خزائن آراسته و لشکر جرار و بندگان فرمانبردار زمستان به دار الملک بخارا مقام کردی و تابستان به سمرقند رفتی یا به شهری از شهر های خراسان. ,

مگر یک سال نوبت هری بود. به فصل بهار به بادغیس بود که بادغیس خرم‌ترین چراخوارهای خراسان و عراق است قریب هزار ناو هست پر آب و علف که هر یکی لشکری را تمام باشد. ,

چون ستوران بهار نیکو بخوردند و به تن و توش خویش باز رسیدند و شایستهٔ میدان و حرب شدند نصر بن احمد روی به هری نهاد و به در شهر به مرغ سپید فرود آمد و لشکرگاه بزد. ,

و بهارگاه بود، شمال روان شد و میوه‌های مالن و کروخ در رسید که امثال آن در بسیار جایها بدست نشود و اگر شود بدان ارزانی نباشد آنجا لشکر برآسود و هوا خوش بود و باد سرد و نان فراخ و میوه‌ها بسیار و مشمومات فراوان. ,

و لشکری از بهار و تابستان برخورداری تمام یافتند از عمر خویش و چون مهرگان درآمد و عصیر در رسید و شاه سفرم و حماحم و اقحوان در دم شد انصاف از نعیم جوانی بستدند و داد از عنفوان شباب بدادند. ,

مهرگان دیر درکشید و سرما قوت نکرد و انگور در غایت شیرینی رسید و در سواد هری صد و بیست لون انگور یافته شود هر یک از دیگری لطیف‌تر و لذیذتر و از آن دو نوع است که در هیچ ناحیت ربع مسکون یافته نشود یکی پرنیان و دوم کلنجری تنک پوست خرد تکس بسیار آب، گوئی که در او اجزاء ارضی نیست. از کلنجری خوشه‌ای پنج من و هر دانه‌ای پنج درمسنگ بیاید سیاه چون قیر و شیرین چون شکر و ازش بسیار بتوان خورد به سبب مائیتی که در اوست و انواع میوه‌های دیگر همه خیار. ,

چون امیر نصر بن احمد مهرگان و ثمرات او بدید عظیمش خوش آمد نرگس رسیدن گرفت کشکمش بیفکندند در مالن و منقی برگرفتند و آونگ ببستند و گنجینه‌ها پر کردند. ,

امیر با آن لشکر بدان دو پاره دیه در آمد که او را غوره و درواز خوانند سراهایی دیدند هر یکی چون بهشت اعلی و هر یکی را باغی و بستانی در پیش بر مهب شمال نهاده. ,

زمستان آنجا مقام کردند و از جانب سجستان نارنج آوردن گرفتند و از جانب مازندران ترنج رسیدن گرفت. ,

زمستانی گذاشتند در غایت خوشی. ,

چون بهار در آمد اسبان به بادغیس فرستادند و لشکرگاه به مالن به میان دو جوی بردند و چون تابستان درآمد میوه‌ها در رسید. ,

امیر نصر بن احمد گفت: ,

تابستان کجا رویم که از این خوشتر مقامگاه نباشد مهرگان برویم! ,

و چون مهرگان درآمد گفت: ,

مهرگان هری بخوریم و برویم. ,

همچنین فصلی بفصل همی انداخت تا چهار سال بر این برآمد زیرا که صمیم دولت سامانیان بود و جهان آباد و ملک بی خصم و لشکر فرمانبردار و روزگار مساعد و بخت موافق. ,

با این همه ملول گشتند و آرزوی خانمان برخاست. ,

پادشاه را ساکن دیدند هوای هری در سر او و عشق هری در دل او. ,

در اثناء سخن هری را به بهشت عدن مانند کردی بلکه بر بهشت ترجیح نهادی و از بهار چین زیادت آوردی. ,

دانستند که سر آن دارد که این تابستان نیز آنجا باشد. ,

پس سران لشکر و مهتران ملک به نزدیک استاد ابو عبدالله الرودکی رفتند و از ندماء پادشاه هیچ کس محتشم‌تر و مقبول القول‌تر از او نبود. گفتند: ,

پنج هزار دینار تو را خدمت کنیم اگر صنعتی بکنی که پادشاه از این خاک حرکت کند که دلهای ما آرزوی فرزند همی‌برد و جان ما از اشتیاق بخارا همی برآید. ,

رودکی قبول کرد که نبض امیر بگرفته بود و مزاج او بشناخته. دانست که به نثر با او در نگیرد روی به نظم آورد و قصیده‌ای بگفت و به وقتی که امیر صبوح کرده بود درآمد و به جای خویش بنشست و چون مطربان فرو داشتند او چنگ برگرفت و در پردهٔ عشاق این قصیده آغاز کرد: ,

24 بوی جوی مولیان آید همی بوی یار مهربان آید همی

پس فروتر شود و گوید: ,

26 ریگ آموی و درشتی راه او زیر پایم پرنیان آید همی

27 آب جیحون از نشاط روی دوست خنگ ما را تا میان آید همی

28 ای بخارا شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی

29 میر ماه است و بخارا آسمان ماه سوی آسمان آید همی

30 میر سرو است و بخارا بوستان سرو سوی بوستان آید همی

چون رودکی بدین بیت رسید امیر چنان منفعل گشت که از تخت فرود آمد و بی موزه پای در رکاب خنگ نوبتی آورد و روی به بخارا نهاد چنان که رانین و موزه تا دو فرسنگ در پی امیر بردند به برونه و آنجا در پای کرد و عنان تا بخارا هیچ جای بازنگرفت. ,

و رودکی آن پنج هزار دینار مضاعف از لشکر بستد. ,

و شنیدم به سمرقند به سنهٔ اربع و خمس مأه از دهقان ابو رجا احمد ابن عبد الصمد العابدی که گفت: ,

جد من ابو رجا حکایت کرد که چون در این نوبت رودکی به سمرقند رسید چهارصد شتر زیر بنهٔ او بود. ,

و الحق آن بزرگ بدین تجمل ارزانی بود که هنوز این قصیده را کس جواب نگفته است که مجال آن ندیده‌اند که از این مضایق آزاد توانند بیرون آمد. ,

و از عذب گویان و لطیف طبعان عجم یکی امیر الشعراء معزی بود که شعر او در طلاوت و طراوت بغایت است و در روانی و عذوبت بنهایت. زین الملک ابو سعد هندو بن محمد بن هندو الاصفهانی از وی درخواست کرد که آن قصیده را جواب گوی! گفت: «نتوانم». الحاح کرد. چند بیت بگفت که یک بیت از آن بیتها این است: ,

37 رستم از مازندران آید همی زین ملک از اصفهان آید همی

همه خردمندان دانند که میان این سخن و آن سخن چه تفاوت است و که تواند گفتن بدین عذبی که او در مدح همی‌گوید در این قصیده: ,

39 آفرین و مدح سود آید همی گر به گنج اندر زیان آید همی

و اندر این بیت از محاسن هفت صنعت است: اول مطابق، دوم متضاد، سوم مردف، چهارم بیان مساوات، پنجم عذوبت، ششم فصاحت، هفتم جزالت، ,

و هر استادی که او را در علم شعر تبحری است چون اندکی تفکر کند داند که من در این مصیبم و السلام. ,

نظامی عروضی از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... چرمقاله 4 ام از 57 مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر در چهارمقاله نظامی عروضی می باشد
حکایت شعر قالب : چرمقاله سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل...

شاعر شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... چه کسی است ؟

شاعر شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... نظامی عروضی می باشد.

شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... چیست ؟

قالب شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... چرمقاله است

سبک شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... چیست ؟

سبک شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان بود و اوج دولت آن خاندان ایام ملک او بود و اسباب تمنع و علل... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
نظامی عروضی

چنین آورده‌اند که نصر بن احمد که واسطهٔ عقد آل سامان از نظامی عروضی چرمقاله 4

چرمقاله 4 ام از 57 مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر
بنر