1 گویند خدا ز روزه راضی است و بس یا معرفتش حج و نمازی است و بس
2 آگاه نیند از آن که حق می داند اینها ز ایشان زمانه سازی است و بس
1 راه در معموره ها گر نیست این دیوانه را راه می دانیم ای دل گوشهٔ ویرانه را
2 می کند خالی دل ما را ز غم های جهان از کرم هر کس که پر می می کند پیمانه را
1 حکم سخن ندادم هر دم زبان خود را بیهوده وانکردم قفل دهان خود را
2 در این چمن چو بلبل صد نیش خار خوردم چون غنچه وانکردم راز نهان خود را