- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شب است و بادیه و دل، فتاده از راه است ز چپ و راست، مخالف، ز پیش و پس، چاه است
2 مقم تهلکه است این ولی منم، فارغ ز کار دل، که به دلخواه یار دلخواه است
3 مرا سری است که دارم، بر آستانه تو نهادهایم به پیش تو هرچه در راه است
4 به وصل قد تو دارم بسی امید و لیک قبای عمر به قد امید، کوتاه است
5 به عکس طالب منصب، شویم خاک درت از این رفیع ترا آخر چه منصب و راه است؟
6 که آورد به تو احوال دیده و دل من؟ که پیک دیده، سرشک و رسول دل، آه است
7 منور است به مهر تو، سینه عشاق بلی زجانب مهر است، هرچه در ماه است
8 پس از فراق تو گر بنده، زنده خواهد ماند بحق وصل تو کان زیستن، به اکراه است